عصبِ اولنار چیست؟
عصبِ اولنار شاخهای از شبکهٔ بازویی است که از پشتِ اپیکندیلِ داخلیِ آرنج عبور میکند و بسیاری میپرسند «عصب اولنار کجاست؟» چون در لمسِ شیارِ آرنج، تحریکِ آن احساسِ برقگرفتگی میدهد. در تشریح، به آن «عصبِ زندِ زبرین» نیز گفته میشود که همان عصبِ اولنار است و درونیسازیِ حسِ انگشتِ حلقه و کوچک و بخشی از کفِ دست را برعهده دارد. در معاینات، تفاوتِ الگوی حسی در عصب اولنار دست راست و عصب اولنار دست چپ سرنخِ محلِ گیرافتادگی را نشان میدهد و پاسخ به «عصب اولنار کجاست؟» را دقیقتر میکند.
راهِ عبورِ عصبِ اولنار از تونلِ کوبیتال آن را مستعدِ فشار میکند. خمکردنِ طولانیِ آرنج، تکیهدادن روی لبهٔ میز و حرکاتِ تکراری میتواند عصبِ اولنار را آزرده کند. در نوازندگان یا کارمندان، الگوی علامتها در عصب اولنار دست راست با الگوی عصب اولنار دست چپ تفاوتِ شغلی دارد. دانستنِ مسیر، پاسخ روشنی به «عصب اولنار کجاست؟» میدهد و کمک میکند که برنامهٔ درمانی برای عصبِ اولنار دقیقتر طراحی شود.
علائمِ درگیریِ عصبِ اولنارِ دستِ چپ و راست
در شروعِ درگیری، گزگز و بیحسیِ انگشتِ حلقه و کوچک دیده میشود و بیمار گاهی میپرسد «عصب اولنار کجاست؟» چون با خمشدنِ آرنج، نشانهها پررنگتر میشود.
با فعالیتهای تکراری مانند تایپ طولانی یا مکالمه با موبایل، فشار روی مسیرِ عصب اولنار بیشتر میشود و تفاوتِ احساس میان عصب اولنار دست راست و عصب اولنار دست چپ واضحتر میشود.
در مراحلِ پیشرفتهتر، ضعفِ پنجه و افتِ ظرافتِ حرکات بروز میکند و نیاز به ارزیابیِ دقیق برای تعیینِ محلِ فشار روی عصب اولنار احساس میشود.
گزگز و بیحسیِ انگشتِ حلقه و کوچک
انتشارِ حسِ مورمور در امتدادِ مسیرِ عصب اولنار، بهویژه هنگامِ خمکردنِ آرنج، شایع است.بیمار ممکن است شبها از خواب بیدار شود و مدام بپرسد «عصب اولنار کجاست؟» چون محلِ گزگز به پشتِ داخلیِ آرنج اشاره میکند.این الگو میتواند در عصب اولنار دست راستِ افرادِ راستدست یا در عصب اولنار دست چپِ چپدستان شدیدتر باشد.
کاهشِ قدرتِ گیره و رهاشدنِ اشیاء
ضعفِ عضلاتِ بیناستخوانی و آدداکتورِ شست سبب میشود اجسامِ کوچک از دست بیفتد.بیمار قفلکردنِ کلید یا گرفتنِ لیوان را دشوار توصیف میکند و این نشانه از فشارِ مداوم بر عصب اولنار خبر میدهد.مقایسهٔ عملکرد بینِ عصب اولنار دست راست و عصب اولنار دست چپ به تخمینِ شدتِ درگیری کمک میکند.
دردِ تیرکشنده از آرنج به ساعد
درد معمولاً با تکیهدادنِ آرنج روی لبهٔ سخت یا حینِ مکالمه با آرنجِ خمشده تشدید میشود.بیمار احساس میکند مسیرِ درد دقیقاً همان جایی است که میپرسد «عصب اولنار کجاست؟» یعنی پشتِ داخلیِ آرنج.مدیریتِ وضعیتِ آرنج و استراحتهای کوتاه میتواند شدتِ دردِ مرتبط با عصب اولنار را کم کند.
تشدیدِ علائم با فعالیتهای تکراری (تایپ/موبایل/نوازندگی)
خمنگهداشتنِ طولانیِ آرنج فضای تونلِ کوبیتال را تنگ میکند و علائم را پررنگ میکند.استفادهٔ غالب از یک دست، الگوی علامتها را در عصب اولنار دست راست یا عصب اولنار دست چپ متقارن نمیکند.اصلاحِ ارگونومی، ارتفاعِ میز و موقعیتِ کیبورد از تشدیدِ فشار روی مسیرِ عصب اولنار جلوگیری میکند.
علامتهای معاینه (Tinel، Elbow Flexion، Froment)
ضربهٔ ملایم روی شیارِ کوبیتال میتواند مورمور را برانگیزد و محلِ درگیری را مشخص کند.خمکردنِ فعالِ آرنج برای مدتی کوتاه، بازتولیدِ گزگز را نشان میدهد و جهتِ بررسیِ عصب اولنار را روشن میکند.تستِ Froment ضعفِ آدداکسیونِ شست را آشکار میکند که درگیریِ شاخههای حرکتیِ عصب اولنار را مطرح میکند.
آتروفیِ عضلاتِ بیناستخوانی در مراحلِ پیشرفته
کاهشِ حجمِ عضلاتِ کفِ دست نشانهٔ طولانیشدنِ فشار بر عصب اولنار است.در این مرحله، تفاوتِ قدرت بینِ عصب اولنار دست راست و عصب اولنار دست چپ کاملاً محسوس میشود.
مراجعهٔ بهموقع برای ارزیابیِ هدایتِ عصبی، مسیرِ درمانِ مناسب را سریعتر مشخص میکند.
علتِ درگیریِ عصبِ اولنار
درگیری زمانی رخ میکند که مسیرِ عبور تنگ شود، اصطکاک بالا برود یا التهابِ بافتهای اطراف بالا بماند.الگوی فشار به عادتهای روزمره و شغل بستگی دارد و گاهی تفاوت بین دستِ غالب و غیرغالب شدتِ نشانهها را تغییر میدهد.شناختِ محلِ عبور، پاسخ روشنتری به پرسش «عصبِ اولنار کجاست؟» میدهد و راهِ پیشگیری را مشخص میکند.
فشارِ مکانیکی در تونلِ کوبیتال
تنگیِ فضای پشتِ اپیکندیلِ دخلی، تماسِ مکرر با لبهٔ میز و اصطکاکِ مداوم، مسیرِ عصبِ اولنار را محدود میکند.خمبودنِ طولانیِ آرنج، کششِ طولی را بالا میبرد و هدایتِ عصبی را مختل میکند.بیمار اغلب مسیرِ درد را نشان میدهد و میپرسد «عصبِ اولنار کجاست؟» چون نقطهٔ حساس دقیقاً همانجاست.
خمنگهداشتنِ طولانیِ آرنج در خواب یا کار
وضعیتِ خواب با آرنجِ خم، قطرِ تونلِ کوبیتال را کم میکند و روی عصبِ اولنار فشار میاندازد.مکالمهٔ طولانی با موبایل یا تایپِ ممتد همین اثر را تشدید میکند.آموزشِ وضعیتِ خنثی و استفاده از اسپلینتِ شبانه، فشار را کم میکند.
تکیهدادنِ مداومِ آرنج روی سطوحِ سخت
تماسِ مستقیم با شیارِ کوبیتال، بافتها را آزرده و عصبِ اولنار را حساس میکند.این عادت در محیطهای اداری یا کارگاهی شایع است و به مرور دردِ تیرکشنده ایجاد میکند.افزودنِ پَدِ نرم و تغییرِ عادت، الگوی تحریک را کاهش میدهد.
ضربههای تکراری و میکروتراما
حرکاتِ ضربهایِ مکرر در ورزشها یا کارهای دستی، التهابِ پایدار پیرامونِ عصبِ اولنار ایجاد میکند.تورمِ بافتی، تونل را کمعرض میکند و هدایتِ عصبی افت میکند.کاهشِ تکرار و برنامهٔ ریکاوری، چرخهٔ التهاب را میشکند.
سیستِ گانگلیونی در کانالِ گویون (مچ)
برجستگیِ کیسهمانند در مجرای گویون، شاخههای حسی/حرکتیِ عصبِ اولنار را میفشارد.بیمارانِ دوچرخهسوار یا گیرندهٔ ابزارهای لرزان این فشار را بیشتر تجربه میکنند.تصویربرداری و در صورتِ نیاز تخلیه/برداشتِ سیست، فضای مسیر را باز میکند.
شکستگی، بدجوشخوردگی یا دفورمیتیِ آرنج
تغییراتِ استخوانی، مسیرِ طبیعیِ عبور را دگرگون میکند و عصبِ اولنار زیرِ لبهها گیر میافتد.استئوفیتها یا جوشخوردگیِ نادرست زاویهها را تغییر میدهند و تماس را زیاد میکنند.اصلاحِ ساختاری یا آزادسازی میتواند فشار را برطرف کند.
بیماریهای التهابیِ سیستمیک (مانند آرتریتِ روماتوئید)
سینوویت و ضخیمشدنِ بافتهای اطراف، تونلِ کوبیتال را تنگ میکند.التهابِ پایدار، لغزندگیِ عصبِ اولنار را کم میکند و علامتها پایدار میشوند.کنترلِ زمینهٔ التهابی، پاسخِ درمانِ موضعی را بهتر میکند.
نوروروپاتیهای متابولیک (دیابت، کمکاریِ تیروئید)
تغییراتِ متابولیک حساسیتِ عصبِ اولنار را بالا میبرد و آستانهٔ درد را پایین میآورد.ادمِ بافتی یا گلیکوزیلاسیونِ مزمن، هدایتِ عصبی را کند میکند.مدیریتِ قند و تیروئید، پاسخ به فیزیوتراپی را تقویت میکند.
فعالیتهای تکراریِ شغلی و ورزشی (تایپ، مونتاژ، نوازندگی)
حرکاتِ تکراری و مکثهای ناکافی، اصطکاکِ تونلِ کوبیتال را بالا نگه میدارند.دستِ غالب معمولاً نشانههای پررنگتری دارد و الگو بین عصبِ اولنارِ دستِ راست و چپ متقارن نیست.برنامهٔ ارگونومی، میکرووقفه و تنوعِ حرکت، فشارِ تجمعی را میکاهد.
ضخیمشدنِ رباطِ اوزبرن یا وجودِ عضلهٔ دستانداز (Anconeus Epitrochlearis)
ساختارهای نرمتنیِ غیرمعمول میتوانند سقفِ تونل را ضخیم کنند.در حرکتِ خموبازشدن، این سقف روی عصبِ اولنار میلغزد و فشار وارد میکند.تشخیصِ دقیق با معاینه و MRI، مسیرِ درمانِ هدفمند را فراهم میکند.
تودهها و فضایگیرهای دیگر (لیپوم، اسکارِ پس از جراحی)
هر ضایعهٔ اشغالکنندهٔ فضا میتواند قطرِ مسیرِ عبور را کم کند.اسکارِ سفت پس از تروما یا جراحی، لغزندگیِ عصبِ اولنار را محدود میکند.برداشتِ توده یا آزادسازیِ اسکار میتواند هدایت را بهبود دهد.
فشارِ دستهٔ دوچرخه یا ابزار روی کانالِ گویون
تماسِ طولانیِ کفِ دست با لبهٔ سفت، شاخههای مچیِ عصبِ اولنار را میفشارد.بیحسیِ انگشتِ کوچک و حلقه پس از مسیرهای طولانی شایع گزارش میشود.دستکشِ پَددار و تغییرِ زاویهٔ مچ، فشار را کم میکند.
ارگونومیِ نامناسبِ میز، صندلی و ارتفاعِ کیبورد
ارتفاعِ اشتباه، آرنج را به خمِ ماندگار و شانه را به جبران وامیدارد.این الگو تونلِ کوبیتال را تنگ و عصبِ اولنار را تحریکپذیر میکند.تنظیمِ ارتفاعها و ساپورتِ ساعد، مسیرِ فشار را اصلاح میکند.
روشهای تشخیصِ درگیریِ عصبِ اولنار
برای تشخیص دقیق، الگوی علائم، مسیرِ عبور و محلِ فشارِ عصبِ اولنار بررسی میشود تا تفاوتِ درگیری بین عصبِ اولنارِ دستِ راست و عصبِ اولنارِ دستِ چپ روشن شود.
ترکیبِ شرححال، معاینه و تستهای پاراکلینیک کمک میکند بفهمیم «عصب اولنار کجاست؟» تحت فشار است یا نه.
شرححال هدفمند: زمان، محرکها و فعالیتهایی که علائمِ عصبِ اولنار را تشدید میکند ثبت میشود.
معاینهٔ فیزیکی (Tinel/Elbow Flexion/Froment): بازتولیدِ گزگز و نشانههای ضعف مسیرِ عصبِ اولنار را نشان میدهد.
ارزیابیِ حسی–حرکتیِ دست: حسِ انگشتِ حلقه و کوچک و قدرتِ پنجه برای نقشهٔ درگیریِ عصبِ اولنار سنجیده میشود.
تستهای عملکردیِ ظریف: انجامِ کارهای دقیق افتِ مهارتهای مرتبط با عصبِ اولنار را آشکار میکند.
EMG/NCV (هدایتِ عصبی): سرعت و دامنهٔ پاسخ تعیین میکند فشار بر عصبِ اولنار در کدام سطح است.
سونوگرافیِ عصبی (Neurosonography): تورم، تنگی یا جابهجاییِ مسیرِ عصبِ اولنار بهصورت پویا دیده میشود.
MRI آرنج/مچ (در مواردِ انتخابی): فضایگیرها، سیستها یا تغییراتِ تونلِ کوبیتالِ مرتبط با عصبِ اولنار مشخص میشود.
بلوکِ تشخیصی موضعی: کاهشِ علامت پس از تزریق، محلِ مسئولِ فشار بر عصبِ اولنار را تأیید میکند.
افتراقیِ گردنی/تونلِ کارپ: ردِ رادیکولوپاتی یا درگیریِ اعصابِ دیگر که شبیهِ عصبِ اولنار تظاهر میکند.
ارزیابیِ ارگونومیکِ موقعیتِ کار: وضعیتهای پرخطرِ آرنج شناسایی میشود که فشار از عصبِ اولنار برداشته شود.
انوع درمانِ عصبِ اولنار
در آغاز، هدف کاهشِ فشار و التهاب است که عملکردِ دست سریعتر برگردد و پرسش «عصبِ اولنار کجاست؟» ذهن را درگیر نکند.
تفاوتِ الگوی استفاده بین عصبِ اولنارِ دستِ راست و عصبِ اولنارِ دستِ چپ روی انتخابِ راهبرد اثر دارد و باید در نسخهٔ درمانی لحاظ شود.
با ارزیابیِ دقیق، میتوان مسیرِ درمانِ عصبِ اولنار را از گزینههای غیرجراحی بهصورت مرحلهای تا جراحی برنامهریزی کرد.
درمانهای غیرجراحی
اصلاحِ ارگونومی و عادتهای روزمره
تنظیمِ ارتفاعِ میز و صندلی و پرهیز از تکیهدادنِ آرنج، فشارِ مسیرِ عصبِ اولنار را کم میکند.هنگامِ تایپ و مکالمه، آرنج را نزدیکِ وضعیتِ خنثی نگهدار که علائمِ عصبِ اولنارِ دستِ راست یا عصبِ اولنارِ دستِ چپ تشدید نشود.آموزشِ ساده دربارهٔ مسیر—برای پاسخِ عملی به «عصبِ اولنار کجاست؟»—رفتارهای آسیبزا را کاهش میدهد.
اسپلینتِ شبانه برای صافنگهداشتنِ آرنج
شبها خمبودنِ آرنج تونلِ کوبیتال را تنگ میکند و گزگز را بیشتر میکند، بنابراین اسپلینت کمککننده است.صافتر ماندنِ آرنج، تحریکِ عصبِ اولنار را کم میکند و بیدارشدنهای شبانه کمتر میشود.اگر سمتِ غالب، عصبِ اولنارِ دستِ راست یا عصبِ اولنارِ دستِ چپ است، استفادهٔ منظم اثر بیشتری دارد.
داروهای ضدِ التهابِ کوتاهمدت (طبق تجویز پزشک)
دورهٔ کوتاه NSAID تورمِ بافتهای اطرافِ عصبِ اولنار را پایین میآورد.دارو جایگزینِ اصلاحِ عادتها نیست و باید همراهِ ارگونومی و آموزشِ «عصبِ اولنار کجاست؟» اجرا شود.در صورتِ بیماریِ زمینهای، هماهنگی با پزشک ضروری است چه در عصبِ اولنارِ دستِ راست چه در عصبِ اولنارِ دستِ چپ.
تمرینهای لغزشِ عصب (Nerve Gliding)
حرکاتِ نرمِ لغزشی چسبندگیهای اطرافِ عصبِ اولنار را کم میکند و تحملِ کشش را بالا میبرد.دامنه را کوتاه شروع کن و با نبودِ تشدیدِ گزگز، بهتدریج تکرار را بیشتر کن.اجرای درست، پاسخ به این پرسش که «عصبِ اولنار کجاست؟» را به حرکتِ ایمن تبدیل میکند، چه در دستِ راست چه در دستِ چپ.
فیزیوتراپیِ چندوجهی (تمرین، بافتِ نرم، آموزشِ قامت)
تقویتِ عضلاتِ بیناستخوانیِ دست و اصلاحِ کنترلِ اسکاپولا به بهبودِ فضای عبورِ عصبِ اولنار کمک میکند.تکنیکهای بافتِ نرم، حساسیتِ تونلِ کوبیتال را کاهش میدهد و عملکرد را در عصبِ اولنارِ دستِ راست و عصبِ اولنارِ دستِ چپ بهتر میکند.آموزشِ قامت و عادات، چارچوبی پایدار برای نتیجهٔ بلندمدت فراهم میکند.
کاهشِ بارِ تکراری و تنظیمِ ابزار (ماوس/ابزار/دوچرخه)
وقفههای کوتاه، دستکشِ پَددار و ساپورتِ ساعد فشارِ تجمعیِ مسیرِ عصبِ اولنار را پایین میآورد.تغییرِ زاویهٔ مچ در دوچرخه، فشارِ کانالِ گویون را کمتر میکند که شاخههای عصبِ اولنار درگیر نشوند.تناوبِ کار بین دستها به تعادلِ بار در عصبِ اولنارِ دستِ راست و عصبِ اولنارِ دستِ چپ کمک میکند.
تزریقِ هدفمندِ کورتیکواستروئید (موارد انتخابشده)
زمانی مطرح است که التهاب غالب باشد و پاسخِ کافی به روشهای محافظهکارانه دیده نشود.تشخیصِ محل—تونلِ کوبیتال یا کانالِ گویون—با معاینه و هدایتِ عصبی انتخابِ مسیر را دقیق میکند.هدف، کاهشِ التهابِ اطرافِ عصبِ اولنار و ایجادِ فرصت برای پیشبردِ تمرین و ارگونومی است.
درمانهای جراحی
آزادسازیِ تونلِ کوبیتال (Decompression)
با برداشتنِ فشار از روی عصبِ اولنار، فضای عبور بیشتر میشود و هدایتِ عصبی بهتر میگردد.اندیکاسیون زمانی است که درد/بیحسی پایدار بماند یا ضعف پیشرونده در معاینهٔ عصبِ اولنارِ دستِ راست یا عصبِ اولنارِ دستِ چپ دیده شود.پس از عمل، پروتکلِ بازتوانی و ارگونومی نقشِ اصلی در ماندگاریِ نتیجه دارد.
جابهجاییِ قدامیِ عصبِ اولنار (Anterior Transposition)
عصب از پشتِ اپیکندیل به جلو منتقل میشود که تماسِ مکانیکی و کششِ هنگامِ خمکردن کمتر شود.این روش برای ناپایداریِ عصب یا تحریکِ مداوم حینِ خموبازشدن پیشنهاد میشود.انتخابِ نوعِ جابهجایی به آناتومی و الگوی درگیری—دستِ راست یا دستِ چپ—وابسته است.
اپیکندیلوکتومیِ داخلیِ جزئی (Medial Epicondylectomy)
با کمکردنِ برجستگیِ استخوانی، سقفِ تونل بازتر میشود و فشار از عصبِ اولنار برداشته میشود.در برخی بیماران با دفورمیتی یا برخوردِ استخوانی این گزینه اولویت دارد.تصمیم بر اساسِ تصویربرداری و معاینهٔ تطبیقی با علائم اتخاذ میشود.
آزادسازیِ کانالِ گویون (در صورتِ درگیریِ مچ)
وقتی فشار در مچ و مسیرِ شاخههای عصبِ اولنار باشد، آزادسازیِ کانالِ گویون مدنظر قرار میگیرد.بیحسیِ انگشتِ کوچک و حلقه هنگامِ دوچرخهسواری یا کار با ابزارِ لرزان سرنخِ این محل است.پس از جراحی، اصلاحِ تماسِ کفِ دست با لبههای سفت برای پیشگیری از عود ضروری است.
مدیریتِ اسکار/تودههای فضایگیر (لیپوم، سیست، اسکارِ سفت)
برداشتِ ضایعه یا آزادسازیِ اسکار، مسیرِ عبور را باز میکند و هدایتِ عصبِ اولنار را بهبود میدهد.انتخابِ این رویکرد بر پایهٔ یافتههای MRI/سونوگرافی و همخوانی با علائم انجام میشود.پایشِ حسی–حرکتی در عصبِ اولنارِ دستِ راست و عصبِ اولنارِ دستِ چپ معیارِ موفقیت است.
درمانِ خانگیِ عصبِ اولنار
در خانه هدف این است که فشار از مسیرِ عصبِ اولنار برداشته شود و پاسخِ عملی به «عصب اولنار کجاست؟» به تغییرِ عادتها تبدیل شود.الگوی استفاده از عصبِ اولنارِ دستِ راست و عصبِ اولنارِ دستِ چپ یکسان نیست و باید تنظیمِ شخصی انجام شود.مدیریتِ خواب، کار با ماوس و وقفههای کوتاه کمک میکند تحریکِ عصبِ اولنار کمتر شود.
خواب با آرنجِ نسبتاً صاف: اسپلینتِ سبک شبانه خمماندن را کم میکند که فشار روی عصبِ اولنار—چه در عصبِ اولنارِ دستِ راست چه عصبِ اولنارِ دستِ چپ—کاهش یابد.
پرهیز از تکیهگاهِ سخت: پَدِ نرم زیر ساعد بگذار که ناحیهٔ داخلیِ آرنج (جاییکه میپرسی عصب اولنار کجاست؟) تحتِ فشار نقطهای نماند.
مدیریتِ ماوس و موبایل: تغییرِ دست، گرفتنِ سبکتر و هندزفری، خمماندنِ طولانیِ آرنج و تحریکِ عصبِ اولنار را کم میکند.
کمپرسِ سردِ کوتاه: ۱۰–۱۵ دقیقه سرما التهابِ اطرافِ مسیرِ عصبِ اولنار را پایین میآورد بدونِ تماسِ مستقیمِ یخ با پوست.
کششِ نرم و بدونِ درد: دامنهٔ ملایمِ مچ و انگشتان را انجام بده و اگر گزگز تشدید شد—با یادآوری «عصب اولنار کجاست؟»—دامنه را کمتر کن.
قانونِ میکرووقفهها: هر ۳۰ دقیقه، ۳۰ ثانیه استراحت کن که بارِ تجمعی بر عصبِ اولنارِ دستِ راست/چپ کاهش یابد.
پایشِ نشانهها: در ضعفِ پیشرونده یا افتادنِ اشیا، ارزیابیِ تخصصی برای مسیرِ عصبِ اولنار ضروری است.
بهترین ورزشها برای درمانِ عصبِ اولنار
هدفِ تمرین این است که لغزندگی و تحملِ کششِ عصبِ اولنار بهتر شود و آگاهی بدنی از مسیر—پاسخ به «عصب اولنار کجاست؟»—بالا برود.دوز و دامنه باید با کاربریِ روزانهٔ عصبِ اولنارِ دستِ راست و عصبِ اولنارِ دستِ چپ متناسب شود.همهٔ حرکات بدونِ دردِ تیز انجام شود و در صورتِ تشدیدِ گزگز، دامنه کمتر شود.
لغزشِ عصبِ اولنار: توالیِ ملایمِ باز–برگشتِ مچ و انگشتان اصطکاکِ مسیرِ عصبِ اولنار را کم میکند.
کششِ فلکسورهای ساعد: کششِ کوتاه و سبک به آزادشدنِ بافتهای اطرافِ عصبِ اولنار کمک میکند.
تقویتِ بیناستخوانیها: تمرین با توپِ نرم یا کش، کنترلِ ظریف را بر مدارِ عصبِ اولنار بهتر میکند.
اکستانسیونِ مچ با بازشدنِ انگشتان: بالا آوردنِ مچ همراهِ بازکردنِ انگشتان، جریانِ عصبیِ عصبِ اولنار را بهبود میدهد.
کنترلِ اسکاپولا و قامت: جمعکردنِ کتفها به عقب–پایین فضای غیرمستقیمِ تونلِ کوبیتال را بهتر میکند.
پروتکلِ پشتِ میز (۳ حرکتی): شُلکردنِ شانه، لغزشِ عصب و کششِ ساعد در ۹۰ ثانیه، بارِ عصبِ اولنارِ دستِ راست/چپ را پایین میآورد.
پیشرویِ ایمن: از تکرارِ کم شروع کن و فقط بدونِ تشدیدِ علامتها دوز را بالا ببر که عصبِ اولنار فرصتِ بازسازی داشته باشد.